انسان‌ها ممکن است هنوز بیدار شوند با حمایت و لطف سه قدرتمندترین که دوباره با هم یکی شده اند، قسمت ۴ از ۵

ما به‌‌خاطر دیگران زندگی می‌کنیم، به‌خاطر تمام موجودات دیگر. پس جای هیچ ترسی از هیچ نوعی نیست. من باید به روشی مخفیانه‌تر از خودم محافظت کنم، همان‌طور که اکنون شما می‌دانید. منظورم از وقتی که این کار را شروع کردم. همیشه یک چیزی وجود داشته. اما دیدید که من ترسی ندارم. برای همین به کارم ادامه می‌دهم.

و حتی اگر ترسی داشته باشم، باز هم باید کار کنم، چون هیچ قصد دیگری یا هدف دیگری برای رسیدن ندارم جز کمک به این دنیا با تمام توانم. اما گاهی پنهان می‌شوم فقط برای محافظت از این معبد فیزیکی تا خدای قادر مطلق بتواند از آن استفاده کند. به‌همراه جایگاه "پسر خدا"، "قدرت" و "تیم کو تو"، قدرت استاد غایی، می‌توانیم از این جسم برای انجام کارهای بزرگ استفاده کنیم تا براساس آن به دنیا کمک کنیم. مایا می‌خواهد تمام موجودات زنده را نابود کند. اما اکنون که با هم متحد شدیم، احتمالا می توانیم کارهای بیشتری انجام دهیم.

هنوز این احتمال هست که انسان‌ها بیدار شوند و سرنوشتشان را تعیین کنند با حمایت و رحمت 'سه قدرتمندترین وجود در کائنات'، 'اصیل‌ترین'، 'قدرتمندترین'. این 'قدرت بی‌همتا'، از تصمیم بشر حمایت می‌کند تا اراده آزادش را با هدفی روشن به‌کار گیرد، با عزمی برای ادامه زندگی و بازگشت به درستکاری، شفقت، رحمت، مهر و محبت. در حقیقت این سرشت اصلی آن‌هاست، قبل‌از اینکه مایا آن‌ها را آلوده‌ کند- که آن هم قدرت بسیار تأثیرگذارِ بزرگی است. مشکل همین است. خب خوشحالم که اکنون وقت و فرصتی برای صحبت با شما دارم.

دلم می‌خواهد همگی‌تان را در آغوش بگیرم. واقعا همین‌گونه است. همۀ شما را بسیار دوست دارم. هیچ ‌واژه‌ای نیست که بتوانم توصیفش کنم. فقط امیدوارم که شما آن را تماماً، کاملاً، صد در صد احساس کنید. ما همیشه با هم هستیم، مهم نیست کجا باشیم. و من همیشه دوستتان دارم. هیچ‌چیز نمی‌تواند آنرا تغییر دهد. خدا شما را دوست دارد. خداوند، قدر کار شما را می‌داند. این را خدا به من گفته است. همگی دوستتان داریم. همۀ بهشت‌ها شما را دوست دارند. همۀ اشخاص- حیوان شما را دوست دارند. و مطمئنم که انسان‌های زیادی دوستتان دارند، حتی اگر ابرازش نکنند. ما این کار را می‌کنیم، چه دوستمان داشته باشند چه نه. ما بی‌قید و شرط هستیم.

ما محافظ تمام موجودات هستیم. پس نگرانی نداریم. شکایت نمی‌کنیم. از هیچ‌چیز نمی‌ترسیم. ترس فقط یک عادت است؛ یک واکنش طبیعی ذهن از ساختار این بدن است که ایجاد ترس می‌کند. که برای بقاست. آن در بدنمان گذاشته شده، در ذهنمان، حتی در ناخودآگاه نامرئی گذاشته شده تا از ما محافظت کند. ابزاری است برای محافظت از بقای شما، از زندگی شما. اما بدان معنا نیست که ما باید تسلیم آن شویم. آن فقط یک واکنش است. درست مانند وقتی آتش می‌بینید، برای محافظت از خود فاصله می‌گیرید. این غریزه طبیعی است. نیازی نیست از آن مسئلۀ بزرگی بسازید. فقط از آتش فاصله بگیرید، همین. فقط آنجا نایستید و تماشا کنید که آتش، حتی از فر یا اجاق گازتان زبانه می‌کشد، بلرزید و همانجا بنشینید، شکایت کنید یا یا بلند فریاد بزنید، یا چنین کارهایی. فقط جایتان را عوض کنید.

ذهنتان را تغییر دهید. به ذهنتان بگویید: "آه، این فقط یک شعله است، فقط از آن فاصله بگیر." و اگر [آتش] بزرگ است، سعی می‌کنید آب پیدا کنید تا خاموشش کنید یا خاک یا چنین چیزی را در آتش بریزید تا خاموشش کنید. همین. اگر بتوانید. اگر نه، پس هر اتفاقی می‌افتد، باید بیفتد. ترس، چیزی نیست که از آن بترسید. فقط یک واکنش است، حتی چیزی نیست که از آن شرمنده باشید. فقط یک واکنش شیمیایی است، یکی از مکانیسم‌های ساختار بدن ما به‌عنوان انسان است. همین.

من به شما بسیار افتخار می‌کنم که حتی در چنین شرایط دشواری، در این دوران سخت سیاره که با این‌همه بیماری‌ هم‌زمان روبه‌رو هستیم، این‌ همه فاجعه که همه با هم اتفاق افتاده‌‌اند، بی‌سابقه‌اند، حتی در مقایسه با گذشته‌های دور، دورانی با امکانات بهداشتی کمترِ، ولی شما همچنان ادامه می‌دهید و هر روز کارتان را عالی انجام می‌دهید - چه کارکنان دفتر اصلی تلویزیون چه دورکارها - هر روز عالی. همیشه کارتان را بهتر و بهتر انجام می‌دهید. و من از این بابت خیلی خوشحالم، خیلی راضی ام و به شما افتخار می‌کنم. و بسیار، بسیار، بسیار، بسیار زیاد دوستتان دارم، خیلی، خیلی، خیلی زیاد قدردان خصوصیت شریفتان هستم. شما وجودهای نادری در این سیاره هستید. کمیاب هستید. با ارزش هستید. تا آخر تحت حمایت خواهید ماند، با من، این چیزی است که شما می‌گویید. "تا پایان با شماییم استاد"، این را در یکی از نامه‌هایتان نوشته‌اید. بسیار تحت‌تاثیر این قرار گرفتم و می‌دانم که منظورتان همین بود. می‌دانم که با اخلاص هستید.

استاد عزیز، قطعا خبر بسیار نگران‌کننده و ناراحت‌کننده‌ای بود. چون کار باید روان پیش برود، بنابراین تمام آن چیزها را پشت ذهنم راندم. و حتی با خبرهای خوب اخیر، هنوز از این وضعیت خارج نشده‌ایم، پس باید به تلاش کردن و رسیدن به آن ساعت‌های مدیتیشن ادامه دهیم. من در کل، خوبم، همه‌چیز خوب است. تا پایان با شماییم استاد. امیدوارم خوب و سلامت باشید و در روزهای پرمشغلۀ خود لحظاتی از آرامش و شادی را داشته باشید. با احترام، **

خوشحالم که به این سطح بالاتر رسیده‌اید که اینقدر درک می‌کنید. با تمام اخلاص و عشقتان این را می‌گویید. این را می‌دانم. احساسش می‌کنم. بسیار خوشحالم و بسیار خرسندم و به شما افتخار می‌کنم. با چنین سرعتی تغییر کرده‌اید، فقط طی چند سال، در مقایسه با آنچه که بودید، نسبت به آنچه که در آغاز پخش سری دوم سوپریم مستر تلویزیون بودید. من لبخند می‌زنم، دارم لبخند می‌زنم.

احتمالاً شما هم با شخصی روبه‌ رو شده‌اید که بسیار خوشحال است، می‌خندد، اما هم‌زمان از سر احساساتی‌شدن اشک می‌ریزد. این دقیقاً حال من بود، وقتی تمام نامه‌هایتان را خواندم. و امیدوارم حالا که به همۀ این‌ها پاسخ دادم، شما هم خوشحال‌تر باشید. تصمیم خودتان است که پخش کنید یا نه. این مال شماست. هر کاری که می‌خواهید بکنید. مثل مواقع معمول نیست که چیزی می‌گویم و بعد می‌گویم: "خب، به‌عنوان خبر فوری پخش کنید." [ولی] این یکی مال شماست. هر کاری می‌خواهید با آن انجام دهید.

فقط مسئله این است که من همیشه وقت ندارم بیرون در روشنایی بنشینم و بنویسم. و اگر با کامپیوتر بنویسم، حتماً اشتباهات تایپی پیش می‌آید و زمان بیشتری طول می‌کشد نسبت به وقتی که این‌طور درون چادر ویگوام تاریکم صحبت کنم. در چادر ویگوام تاریک تمرکزم بیشتر است. به‌وضوح می‌توانید ببینید که صحبت‌های اخیرم بدون نور است و بدون عکاسی با فلاش و بدون اینکه شما را مقابل تلویزیون ببینم، می‌توانید ببینید صحبت‌هایم پر قدرت‌تر شده است. احساسش می‌کنید، چون اکنون با مشکل و وضعیت جدی‌تری در جهان روبه‌رو هستیم. پس حتی اگر مرا نمی‌بینید، تمام انرژی‌ام روی شما متمرکز شده است، روی دنیا و هرکسی که به صحبت‌هایم گوش می‌دهد. با تمام قدرت خواهد بود. مسلماً، میزان دریافتشان به خودشان بستگی دارد.

اما در صحبت من، تمام قدرتم هست، و از بالاترین جایگاه ممکن الوهیت است، تا جایی که خداوند اجازه می‌دهد، و از جایگاهم به‌عنوان «تیم کو تو»، به‌عنوان «مایتریا بودا» بعنوان «استاد غایی»، بعنوان «پادشاهِ این سیاره» و «پادشاه پادشاهانِ پادشاهانِ پادشاهان» است. من فقط آنچه به من داده شده، آنچه به من گفته شده را تکرار می‌کنم. من در موردش مفتخر و مغرور نیستم. این فقط یک واقعیت است. دقیقاً مثل وقتی‌که رئیس‌جمهوری بطور قانونی، صادقانه و پاک به کاخ سفید راه می‌یابد، به‌عنوان مثال، سپس خود را رئیس‌جمهور اعلام می‌کند و از تمام قدرت محول‌شده به او، برای انجام بهترین کار ممکن استفاده می‌کند. می‌بینید؟ پس به این شکل است.

ما همیشه باید به‌طور مثبت امید داشته باشیم و مثبت فکر کنیم. اصلا معلوم نیست. زندگی همیشه در حال تغییر است. شما می‌توانید آن را مثل فصل‌ها، مثل تغییرات آب‌وهوا ببینید. اگر ما هیچ آسیبی به سیستم‌های کائنات که قبلاً روی زمین ایجاد شده‌اند، نزنیم، یک زندگی کاملاً زیبا خواهیم داشت - در آسایش، صلح‌آمیز، امن. هرآنچه نیاز دارید را بطور کامل خواهید‌ داشت. اما مسئله این است که انسان‌ها تحت تأثیر قدرت مایا قرار گرفته‌اند و کارهای بسیاری خلاف ذات نیک خود انجام داده‌اند به‌عنوان فرزندان حق تعالی، به‌عنوان شاهزادگانِ والاترین وجود در کائنات- خداوند قادر مطلق، والاترین، بزرگ‌ترینِ بزرگ‌ترین‌ها، عالِم مطلق، قادر متعال، حاضر مطلق، دانای مطلق. ما، شما، فرزندان آن وجود، آن وجود بزرگ هستیم. همانطور که گفتم، بودا نتوانست واژه‌ای برای مخاطب کردن خدا پیدا کند، چون از قبل القاب بسیار زیادی برای خدا وجود داشت.

Photo Caption: زمستان، جذابیت خاص‌ خودش را دارد!

دانلود عکس